انتظار
09 آبان 1395 توسط زهرا خوریانی
آقا جان پیچک انتظار ازدرونم بالا میرود وهر لحظه برایم هزاران سال است آقاجان بیا وباآمدنت پیچک انتظار درونم راخشک کن بیا وآخرین دلخوشیم رااز من نگیر آقا جان جاده ها به انتظار آمدنت نشسته اند وباران برای آمدنت لحظه شماری میکندتاقدمت رابوسه باران کند .هرجمعه که میشود به شوق دیدارت بیدار میشوم ولی باز هم تونیامدی وبازهم بغض گلویم شکست وصدای هق هقم درون اتاق کوچکم پیچید کجایی ای منجی عالم